کد مطلب:78161 شنبه 1 فروردين 1394 آمار بازدید:112

حکمت 363











و قال علیه السلام: «لا شرف اعلی من الاسلام و لا عز اعز من التقوی و لا معقل احصن من الورع و لا شفیع انجح من التوبه و لا كنز اغنی من القناعه و لا مال اذهب للفاقه من الرضی بالقوت. و من اقتصر علی بلغه الكفاف فقد انتظم الراحه و تبوا خفض الدعه. و الرغبه مفتاح النصب و مطیه التعب و الحرص و الكبر و الحسد دواع الی التقحم فی الذنوب و الشر جامع لمساوی ء العیوب.» یعنی و گفت علیه السلام كه نیست شرفی بلندتر از اسلام داشتن و نیست عزتی عزیزتر از پرهیزگار بودن و نیست حصاری محكم تر (از) از معاصی دور بودن و نیست شفاعت كننده ای رهاننده تر از توبه كردن و نیست گنجی بی نیازكننده تر از قناعت كردن و نیست مالی برطرف كننده تر مر فقر را از خشنود بودن به روزی به قدر كفاف و كسی كه اقتصار كرد بر قدر روزی كفایت كننده، پس به تحقیق كه منتظم شد در سلك راحت داشتن و جا گرفت در وسعت گاه رفاه بودن و میل و خواهش به دنیا كلید گشودن رنج است و شتر باركش زحمت است و حریص بودن و كبر داشتن و حسد بردن هر یك سبب باشند از برای ناگاه درافتادن در گناهان و شریر بودن جمع كننده ی جمیع عیبهای بد و زشت است.